مشرق _تمدن و حوزهی تمدنی به عنوانِ یکی از جنبههای شهرنشینی شناخته شده است، اما نمیتوان از این نکته غفلت کرد که روستا، به عنوانِ یکی از اجزای یک کشور در تقسیماتِ کشوری، در تقسیماتِ تمدنی نیز میگنجد. اساساً تمدنسازی و جامعهسازی بدون توجه به روستاسازی راه به جایی نمیبرد. هر حوزهی تمدنی در مسیر شکلگیری خود از مرحلهی روستا شدن عبور میکند اما نباید فراموش کرد که وقتی تمدن به مرحلهی شهر و ابر شهر رسید و مجموعهی این شهرها و ابرشهرها در نهایت یک کشور شد و این کشور به تنهایی یا با چند کشور دیگر یک حوزهی تمدنی را تشکیل داد، هیچگاه ساخت اجزای کوچکتر آن تعطیل نمیشود.
به بیان دیگر یک تمدن در درون خود همانگونه که کشور، استان یا ایالت و شهر دارد؛ روستا، ده، آبادی و اجزایی از این دست هم دارد. توان ساخت و بازسازیِ هر یک از این اجزا، از حیث بقای تمدنی اهمیتی حیاتی دارد. اما آنچه که در حوزهی تمدنی ایرانی-اسلامی و در کشور ما دیده میشود، اینگونه نیست. در حوزهی جامعهسازی آنقدر که در کشور به شهر و شهرسازی اهمیت داده میشود، به روستا و روستا سازی بها داده نمیشود. اساساً روستاسازی مقولهای است که اگر اهمیتش بیش از شهرسازی نباشد، قطعاً کمتر از آن نیست. در مطالعات منطقهای به مطالعات شهری بیش از مطالعات روستایی پرداخته میشود و مهندسی شهرسازی به عنوان رشته به گوشِ همه آشناست اما مهندسی روستاسازی چیزی است که شاید به گوش معدودی خورده باشد.
روستا؛ کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی است که ساکنان آن بیشترِ فعالیتهایی که برای تامین نیازهای خود انجام میدهند از طریق استفاده و بهرهبرداری از زمین و درون محیط زندگیشان است. به همین جهت بعدها در تعریف روستا شغلِ کشاورزی و دامپروری به عنوان اساسِ کار روستائیان مطرح گردید. یکی از جنبههای مهمِ پیشرفتِ یک جامعه و تمدن، پیشرفتِ جامعهی روستایی است.
در مطالعات منطقهای و در حوزهی ادبیات روستاسازی، در چند سدهی اخیر با رشد پر شتابِ صنعت و فناوری عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر خود را نشان داد و از این باب مفهومی مطرح شد به نامِ توسعهی روستایی که به طور کلی به فرآیندِ بهبودِ کیفیت زندگی و رفاه اقتصادی مردم اشاره میکند. البته مفهوم توسعه یک مفهوم غربی است که بیشتر جنبههای مادی و سختافزاری رشد روستاها را مد نظر دارد در حالی که پیشرفت در کنار واژهی تعالی علاوه بر رشد مادی و سختافزاری، رشد غیر مادی و نرم افزاری را نیز در بر میگیرد. به نوعی میتوان گفت که توسعه زیر مجموعهی مفهوم پیشرفت است.
در ادبیات توسعه و پیشرفت روستایی صرفا بر توسعهی کشاورزی تمرکز وجود داشت، ولی پژوهشها نشان داده است که توسعهی روستایی تنها از این طریق محقق نمیشود چرا که جامعهی روستایی ابعاد مختلفی دارد که نیازمندِ توسعهی همهجانبه است. به طور کلی می توان از چشم انداز وسیعتری به مقولهی پیشرفتِ روستایی توجه داشت، نه تنها میتوان برای کسب و کارِ روستایی ایجاد انگیزه کرد بلکه میتوان بر روی طیفهای گستردهایی مثل آموزش، کارآفرینی و زیر ساختهای اجتماعی و فرهنگی نیز فضا سازی کرد.
از آنجا که سیاستگذاری پیشرفت روستا باید با توجه به محیط صورت پذیرد و پیشرفت روستاها در فضایی مستعد رخ میدهد و بدون وجود چنین فضایی عملا نمی توان به توسعه و پیشرفتِ پایدار دست یافت، باید در درجهی اول وضعیت فعلی روستاها مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان متناسب با آن اقداماتی صورت داد. البته وضعیت فعلی را نیز میتواند از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد:
اقتصادی:
- کم شدن زمینهای کشاورزی به دلیل ساخت و ساز خانهها آن هم به سبک شهری توسط خود روستائیان یا ویلاسازان، به بیان دیگر بلعیده شدن زمینها در مناطق مسکونی و تغییر کاربری آنها.
- کافی نبودن درآمد روستایی برای امرار معاش به دلایل مختلفی مثل مکانیزه نبودن و کاربر بودن روند تولید محصول، و عدم تناسب هزینههای تولید و درآمد ناشی از فروش محصولات.
- عدم وجود سرانهی آبادانی از سمتِ اهالی روستا.
- عدم کارآفرینی خصوصاً در حوزهی صنایع مکملِ محصولات کشاورزی.
- مهاجرت اهالی روستا برای امرار معاش به شهرها.
- کاهش تولید در روستا به عنوان اصلیترین جزء تمدنی یا به عبارتی تبدیل شدن روستا از عنصر تولید کننده به مصرف کننده.
فرهنگی:
- بی رغبتی جوانهای روستا به حرفههای روستایی به دلایلی مثل تغییر روحیهی آنها از سخت کوشی به راحتطلبی.
- عدم رغبت به زندگی کردن در روستاها.
- عدم آموزش روستا نشینی یا به عبارتی دیگر فرهنگ سازی نکردن برای زندگی در روستا و حتی تبلیغ برای مهاجرت معکوس از شهر به روستا.
- به شکل شهرک درآمدن روستاها خصوصاً با فاصله گرفتن محل زندگی از محل کشاورزی، و تمایل روستاییان برای شهری شدنِ محیط زندگیشان.
زیر بنایی:
- عدم وجود امکانات آموزشی، بهداشتی و تفریحی-ورزشی که لازمهی زندگی در روستا است.
- از بین رفتن فضاهای روستایی به دلایلی همچون تجمع زبالههای روستایی در حاشیه ی مسیرهای عبور و مرور.
- کاهش مشارکت روستائیان در امور عمرانی که باعث کاهش عمر پروژههای عمرانی و افزایش هزینههای نگهداری آنها میشود.
البته باید به این نکته دقت داشت که زندگی روستایی نسبت به شهری مزیتهایی دارد همچون: آب وهوای خوب، تغذیهی سالم و دسترسی به مواد غذایی ارگانیک، ارزان بودن امکانات اولیهی زندگی، نبود آلودگی هوا، آلودگی صوتی، آلودگی نوری، امکان رفت و آمدِ بدون ترافیک و آسان در روستا، امید به زندگی بالاتر نسبت به محیطهای شهری، محیط و طبیعت بهتر برای فعالیت و رشد کودکان، وجود مناظر طبیعی و بکر در روستا نسبت به شهر و....
اما پس از آشنایی با وضعیت فعلی روستاها چه از حیثِ مشکلات و نقاط ضعف، و چه از حیث مزیتها، برتریها و نقاطِ قوت، نباید از تهدیداتی که جامعهی روستایی در کشور با آن مواجه است غافل بود. از این منظر میتوان تهدیداتِ اصلی برای این جز مولدِ تمدنی را به شرح زیر باز گو کرد:
_پرداختن به جنبههای سختافزاری و مادی در پیشرفت روستاها و غفلت از جنبههای نرمافزاری، غیر مادی و فرهنگی در این مجموعهی انسانی، یکی از تهدیدات اصلیِ روستاهاست. در حالِ حاضر آنچه که بیش از همه در دولتهای مختلف در طول حیات جمهوری اسلامی، خصوصاً در دولت فعلی به عنوان کارویژه در حوزهی توسعه و پیشرفت روستایی مدنظر بوده تنها، پیشرفت مادی و گسترشِ زیربناها بوده است. اما روستا نیز با تامین زیربناهای مادی، بی نیاز از پیشرفت نرمافزاری و توسعهی فرهنگی نیست.
_ از بین رفتن تدریجی نسل تولیدکننده، مولد، سختکوش، با همت و مومن که معمولاً در روستاها شکل میگرفتند. معمولاً روستاییان بعد از عشایر، به عنوان مردمان سختکوش و مولد شناخته میشدند، اما امروزه یکی از تهدیداتی که به لحاظِ فرهنگی و اقتصادی روستاها را تهدید میکند تغییر این روحیه به خصوص در نسل جدید، به روحیهی راحتطلبی، کمکاری و گریز از سختیهای تولید است. امروز در بعضی از روستاها دیده میشود که اگر زمینی برای کشت و زراعت در اختیار یک جوان روستایی گذارده شود، او به جای پرداختن به کار تولیدی ترجیح میدهد زمین را فروخته و از سود آن در بانک استفاده کند. غافل از اینکه اگر او و امثال او به عنوان یک عنصر مولد به یک عنصر مصرفکننده تبدیل شوند به مرور و در طول زمان دیگر محصولی در روستا تولید نخواهد شد و روستا از یک واحد خودکفا به یک واحد نیازمند به واردات محصولاتی تبدیل خواهد شد که روزی خود تولید میکرده است.
_ گسیل فرهنگ بورژوازی و نو کیسه از شهر به روستا، اتفاق دیگری است که میتواند چهرهی فرهنگی-اقتصادی روستاها را از تولید به واسطهگری، از سختکوشی به راحتطلبی، از پیشرفت مداوم و آرام به فراز و فرودهای ناگهانی و زودگذر، تغییر دهد. از طرفی مسلم است که بودجههای عمرانی دولت محدودیت دارد و نمیتواند تمامی کمبودهای روستا را از بین ببرد. این روحیه که برای عمران، آبادانی و افزایش امکانات، مردمِ روستا تنها از دولت و حکومت انتظار داشته باشند و با استفاده از روحیهی جمعی و تشریک مساعی نسبت به از پیش رو برداشتنِ مشکلات روستا اقدام نکنند تهدید فرهنگیِ دیگری است که ممکن است از شهر به روستا روانه شود. این گفتهی روزولت رئیس جمهور آمریکاست که میگفت از دولت آمریکا نپرسید که چه کاری برای شما انجام داده، از خود بپرسید که چه کاری برای کشورتان کردهاید، که در قالب بیانِ دیگری از زبان امام شنیده میشد که میفرمود از انقلاب نپرسید که چه کاری برای شما انجام داده از خود بپرسید که چه کاری برای انقلاب انجام دادهاید، روحیهای است که میتواند علاج این تهدید فرهنگی باشد.
_ یکی دیگر از تهدیداتی که وجود دارد گسترش استفاده از بذرهای تراریخته یا همان تغییر یافتهی ژنتیکی خصوصاً در گونههای پر محصول است، تهدیدی که از نظر بیولوژیک میتواند بر روی سلامتی انسانها تاثیراتی شناخته نشده و جبران ناپذیر داشته باشد. علاوه بر این به لحاظ اکولوژیک و زیستشناختی به دلیل نیازمندی این بذرها به کودهای شیمیایی و سموم خاص عوارض متعددی برای محیط زیست به بار آورد.
اما چه راهکارهایی میتواند برای بهبود وضعیت روستاها و مقولهی مهم روستاسازی به عنوان یک جز مهم تمدنی پیشنهاد شود؟ در درجهی اول باید به این نکته توجه داشت که پیشرفت روستایی تبدیل کردن روستاها به شهر نیست، تبدیل کردن روستا از یک عنصر تولید کننده به یک عنصر مصرف کننده نیست. آوردن امکانات به روستا به این معنا نیست که روستا را به شهر تبدیل کنیم بلکه با حفظ کارکِرد روستا می توان نقش روستا را حفظ کرد.
دولت میتواند با دادن طرحِ سهام روستایی، افراد روستا را در قالب ایجاد یک پروژهی تولیدی مرتبط به امور دامی یا زراعی سهامدار کند و زمینههای کار را در روستا افزایش دهد. در قالب این طرح، دولت علاوه بر اینکه با بودجهگذاری کمتر طرحهای تولیدی بیشتری را ایجاد میکند، از افراد روستا در تامین مالی این طرحها نیز کمک میگیرد و در مقابل آنها را سهامدار کرده و در کار تولیدی مشارکت میدهد. البته بخشی از بودجهی ایجاد این پروژههای تولیدی میتواند از محل یارانههای روستایی نیز تامین شود.
یکی از مشکلات دیگری که در روستاها به آن اشاره شد، نبود دانش، توان ایجاد کسب و کار و کارآفرینی است. اساساً ورود دانش و ایجاد اقتصاد مولد دانشبنیان در روستاها میتواند، بسیاری از مشکلات را از روستاها از میان بردارد. میتوان در روستاها همانند خانههای بهداشت، به ایجاد خانههای مشاورهای دست زد که به صورت دورهای، متخصصینی از حوزههای مختلف، مثل اقتصاد، کشاورزی، حقوق، کارآفرینی، امور دامی و مواردی از این دست در آنها حضور مییابند و به روستاییان در این حوزهها مشاوره میدهند و از پروژههای اجرا شده یا در دست اجرا در حوزهی تخصصی خود سرکشی میکنند.
این خانههای مشاوره میتوانند در امور مختلف، خصوصاً کارآفرینی برای روستاییان در حوزههای مرتبط با کشاورزی یا دامداری، هم به مولد بودن روستا کمک کنند و هم زمینههای اقتصادی را در روستا افزایش داده و روستا را به محیطی قابل رقابت با شهر از نظر کار و فعالیت بدل کنند. ضمن اینکه ایجاد تنوع در زمینههای مختلف کاریِ روستاییان، خصوصاً کارهایی مرتبط با زراعت و دامپروری، میتواند با ایجاد اشتغالِ سودآور درآمد روستاییان را افزایش دهد و با کاهش تفاوت درآمد آنها با شهرنشینان، مهاجرت روستاییان را به شهر کاهش دهد.
در نهایت باید گفت، روستا به عنوان یک جز مولد تمدنی، در سال تولید ملی، و در دههی پیشرفت و عدالت، باید مورد توجه قرار گیرد. این جز مولد، نه تنها باید همانند گذشته، واحدی خودکفا باشد، بلکه باید بتواند نیازهای محیطهای شهری را نیز تامین کند. از این جهت، پیشرفت روستاها از حیثِ مادی و غیر مادی در این دههی هم به پیشرفت کشور کمک خواهد کرد و هم این پیشرفت مبتنی بر عدالت است.